…….یک تکه کاغذ روزنامه که عکس یک دختر زیبا و زیرش نوشته بود ((زیباترین دختر روزگار !)) را در آورد.
- آقایان من درباره این عکس از شما یک سوال می کنم : اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر به طور مشروع (عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد ) و هزار سال هم زندگی زناشوئی با کمال خوشروئی و بدون غصه یا اینکه یک بار جمال علی علیه السلام را زیارت و ملاقات کنید کدام را انتخاب می کنید ؟!!
- آقایان !واقعیت را بگویید جانماز هم آب نکشید
کاغذ را نخست مدیر مدرسه گرفت و نگاهی که کرد خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی کلامی گفت:
سیدمحمد ! من یک چیزی بگویم به مادرت نگویی !
معلوم شد نظر آقا چیست !؟ و همه زدند زیرخنده
کاغذ را به دومی دادند نگاهی به عکس کرد : آقا شیخ اختیار داری! وقتی آقا ( مدیرمدرسه ) این طور فرمودند، مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوییم ؟و باز همه خندیدند
نفرسوم گفت این روایت از علی علیه السلام معروف است که فرمودند ای حارث حمدانی هرکس بمیرد مرا ملاقات می کند ، پس ما انشاءالله در موقعش جمال علی علیه السلام را ملاقات می کنیم باز همه زدند زیر خنده
کاغذ را که دست من دادند دیدم نمی خواهم عکس را نگاه کنم لذا آنرا به نفر بعدی رد کردم و گفتم :
((من یک لحظه دیدارعلی علیه السلام را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم !))
این را که گفتم یک وقت دیدم حالت خیلی عجیبی به من دست داد . تا آن وقت چنین حالتی ندیده بودم . دیدم یک اتاق بزرگی است وآقایی در صدر مجلس نشسته است پرسیدم این آقا کیست ؟
.. این آقا خود علی علیه السلام است .
(( من سیر او را نگاه کردم)) یک وقت هوش آمدم و دیدم…..
علامه محمد تقی جعفری